هفته ای که گذشت
هفته ای که گذشت اتفاقهای زیای افتاد. شنبه صبح که از خواب بیدار شدی یهو احساس کردم در دهان ختر کوچولوم دو تا دندون میبینم. خوب که نگاه کردم دیدم خط دندونات معلوم شده. یکشنبه صبح رفتیم ساری. اونجا کار داشتیم ولی بعدش رفتیم خونه خاله رها پیش آوا جون. شما که خیلی گرسنه بودی و توی آسانسور داشتی منو میخوردی، تا رسیدی اونجا گرسنگی یادت رفت و مشغول باز شدی. بعد پرستار آوا جون براش سیب رنده کرد و برای شما هم آورد. خوردی و حسابی خوشت اومد. من مونده بودم شما که تا حالا همه چیزو پوره شده خورده بودی و هنوز دندون نداری چجوری اون همه سیبو خوردی؟ اینم چند تا عکس از شما و آوا جون شب خونه بودیم و بابا شما رو بغل ...
نویسنده :
مامان
11:45